اردشیر پنجم که بسوس نیز نامیده شده، ساتراپ (والی) باختر و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر مقدونی بود.
وی از نزدیکان داریوش و فرمانده سپاه باختریها، سغدیها، و هندیهای مجاور باختر بود. این سردار به دستیاری نبرزن سردار دیگر داریوش و برازاس والی رُخَج و سیستان عهد و پیمان بسته و نقشهای را پیریزی کرده بودند که داریوش را دستگیر کنند و اگر اسکندر آنها را تعقیب کرد برای جلب ملاطفت وی ولینعمت خود را باو سپارند و اگر توانستند از دسترس اسکندر بدور مانند، ممالک داریوش را بین خود تقسیم کنند و بجنگ با اسکندر ادامه دهند.
بنابراین چون شاهنشاه را در ده ملن تنها دیدند او را بزنجیر کشیدند و خزانه و اثاثهٔ شاهی را غارت کردند و به راه افتادند. و برای اینکه شاه شناخته نشود ارابهاش را با پوستهای کثیف پوشاندند و اشخاص ناشناس را به گرداگرد او گماشتند. اردشیر پنجم چون اسکندر و سپاهیانش را نزدیک دید بشاه تکلیف کرد که بر اسب نشیند و با آنها بگریزد و چون شاه پیشنهاد آنان را نپذیرفت دو تن از غلامان وی را کشتند و اسبانش را زخمی ساختند و زخمهای کشنده بر وی وارد آوردند.
پس از انجام این کار، خود شاه را رو به مرگ رها کردند و یکی بسوی باختر و دیگری بسوی گرگان گریختند. اسکندر زمانی بر بالین داریوش رسید که وی مرده بود. اسکندر فرمان داد تا اعضای وی را به شاخههای چند درخت که به نیرو بهم نزدیک ساخته بودند بستند و آنها را ناگهان رها کردند، بدینسان هر شاخهٔ درختی عضوی از اعضای او را با خود برد. و بنا بروایتی وی را در همدان به دار آویختند.